پنجشنبه، فروردین ۲۹

دلتنگ لحظه های شاد

 همچون روزهای کودکی ام شادی و موسیقی را میان لحظه هایم بنشان دلم تنگ لحظه هایی است که با صدای آوازت آغاز می شد روزهایی که ملودی میان روزهایم جا خوش می کردند و تو فارغ از همه دنیا می خندیدی و من دلم برای آغوشت می ریخت , زمان گذشته  و من سی و دوساله شدم و او برای روزهای سخت زیر سقف سخت مذهب پناه گرفت و ما فاصله گرفتیم از هم و گاهی تنها با خاطره های خوش گذشته روزها را مرور می کنم

۲ نظر:

Freevaar گفت...

سی و دوساله عاشق!
دلتنگی دلنشینی بود.

ژولي گفت...

عشق مادر و فرزندی مرمر جونم