پوست مي اندازد سالهاست كه پوست عوض مي كند شايد در لحظه . بزرگ ، كوچك ، كودك ، جوان و حتي گاهي پير مي شود . چقدر سخت مي توان دركش كرد . راه خاص خود را مي رود . زندگي ، استدلال ، تجربيات و حتي لبخند هايي كه شبيه هيچ كس ديگري نيست . اما اين پوست انداختن چقدر دردناك است گاهي با مقاومت همراه است با اشك شروع مي گردد مبارزه مي كند به نيمه كه مي رسد شايد پشيمان از راه رفته . كودكي مي خواهد ؛ كه با وجود زمين خوردن ها باز بلند شوي با وجود زخمي شدن ها باز هم بدوي وبا وجود مسخره شدن ها باز هم دست از تلاش برنداري و رنج را با باد راهي دياري ديگر كني. پوست كه مي اندازد چقدر دست نيافتني و ناشناخته مي نمايد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر