خلاء , خلسه , خالی بودن ؛ روزهایی می آفرینند روزهایی که حضوری نیست در عین حال عاری هم نیست . لحظه هایی که جذابیتی محصورت می کند که حتی قادر به توصیفش نیز نیستی . می خواهی باشی اما این لحظه اینجا نباشی . می خواهی سیر کنی درفضا در نور در احساس . درعین حال احساسی نباشد بلکه خود نور خود احساس خود جریان باشی نه اینکه آن همه در تو باشد تو در آن همه حل شوی و آن گاه است که خلق می شود از تو از درونت از آنچه که هست اثری به بیرون می جهد , نمود پیدا می کند و می توانی ادعا کنی وجود نداری تو در همه آنچه که به بیرون جهش کرده حضور داری . نه در خودت نه در جسمت و نه در آنچه که دیگران می بینند .
نبض تمام اشیاء , آدم ها , احساس ها می توانی بگیری . عشق نیست , تنفر نیست , تنهایی نیست , هیچ هم , نیست .
نبض تمام اشیاء , آدم ها , احساس ها می توانی بگیری . عشق نیست , تنفر نیست , تنهایی نیست , هیچ هم , نیست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر