تب كرده ، به هذيان افتاده ، اسپرسويي كه دنيا برايش سفارش داده نيمه روي ميز مانده . توان فروبردن مابقي زجرش مي دهد و حيراني تمام آن چه پيش رويش است به روزهايش پناه مي برد تا بياد بياورد :
گاهي كسي مي آيد تا شخصيت اويي كه رفته بيشتر برايت تداعي شود ، بيشتر آدم رابطه قبلي را بخواهي بيشتر در حسرت نماندنش بسوزي ، بيشتر دوره نقاهتت طول بكشد و بیشتر اشتباهات رابطه ات روشن گردد . تو بزرگتر شوي وياد بگيري رفتن بهانه نمي خواهد . ماندن دليل نمي طلبد . دوست تر كه مي داريش بزرگتر مي شود پررنگ تر مي گردد ، ريزترين هايش مهم مي شود و خواستني هايت براي هردويتان بيشتر همه اينها شايد نبايد ظاهر گردد پنهان درون صندوق لاي ترمه پيچيده . فكري نباشد ، انتظاري نباشد ، مهري زياده نباشد . آن گاه است كه دوستي مطمئن مي تواند ادامه دهد مي تواند بماند مي تواند تضمين شود انگشت اتهامي نزد تو نيست . هميشه فاصله رعايت شده چراكه فاصله كليد حفظ انسان رابطه توست . چراكه اگر آنچه در درون ات رو به عصيان نهاده نشان داده شود ديگر هيچ نمي ماند . انگار ازازل نبوده و اين سرگرداني ، اين داغ ، با تو مي آيد تا ويران شوي و از آواري كه ريخته از نو بنايي بسازي . چراكه مهري كه بي هيچ چشم داشتي نشان دادي ، نگراني كه به بيرون درز كرد ترسي مي شود براي ديگري وياراي قبول اين همه را ندارد و در انتظار كه تو در ازايش چه طلب خواهي كرد . چراكه قضاوت در تمام مردمان اين سرزمين پابه پا مي آيد چراكه فراموش كرده ايم مي توانيم بي بازگشت مهر بورزيم ، فراموش كرده ايم گاهي كسي مي تواند خوب باشد . مي تواند بي چشم داشت ياري دهد . اما چه سود كه فراموشي جزئي از خصوصيات مردمان من شده . اكنون مي انديشند پشت هرآنچه ديگري ارزاني مي كند بلاشك مطالبه اي نيز خواهد بود . يادمان رفته مي توان مهر را با مهر پاسخ داد . اما با سكه ... ماندني نخواهد بود .
تاوان اين همه مهر جز بي مهري نخواهد بود به تجربه ثابت شده پس محبت لاي ترمه پنهان مي ماند . چرا كه اتهام وارد است .
گاهي كسي مي آيد تا شخصيت اويي كه رفته بيشتر برايت تداعي شود ، بيشتر آدم رابطه قبلي را بخواهي بيشتر در حسرت نماندنش بسوزي ، بيشتر دوره نقاهتت طول بكشد و بیشتر اشتباهات رابطه ات روشن گردد . تو بزرگتر شوي وياد بگيري رفتن بهانه نمي خواهد . ماندن دليل نمي طلبد . دوست تر كه مي داريش بزرگتر مي شود پررنگ تر مي گردد ، ريزترين هايش مهم مي شود و خواستني هايت براي هردويتان بيشتر همه اينها شايد نبايد ظاهر گردد پنهان درون صندوق لاي ترمه پيچيده . فكري نباشد ، انتظاري نباشد ، مهري زياده نباشد . آن گاه است كه دوستي مطمئن مي تواند ادامه دهد مي تواند بماند مي تواند تضمين شود انگشت اتهامي نزد تو نيست . هميشه فاصله رعايت شده چراكه فاصله كليد حفظ انسان رابطه توست . چراكه اگر آنچه در درون ات رو به عصيان نهاده نشان داده شود ديگر هيچ نمي ماند . انگار ازازل نبوده و اين سرگرداني ، اين داغ ، با تو مي آيد تا ويران شوي و از آواري كه ريخته از نو بنايي بسازي . چراكه مهري كه بي هيچ چشم داشتي نشان دادي ، نگراني كه به بيرون درز كرد ترسي مي شود براي ديگري وياراي قبول اين همه را ندارد و در انتظار كه تو در ازايش چه طلب خواهي كرد . چراكه قضاوت در تمام مردمان اين سرزمين پابه پا مي آيد چراكه فراموش كرده ايم مي توانيم بي بازگشت مهر بورزيم ، فراموش كرده ايم گاهي كسي مي تواند خوب باشد . مي تواند بي چشم داشت ياري دهد . اما چه سود كه فراموشي جزئي از خصوصيات مردمان من شده . اكنون مي انديشند پشت هرآنچه ديگري ارزاني مي كند بلاشك مطالبه اي نيز خواهد بود . يادمان رفته مي توان مهر را با مهر پاسخ داد . اما با سكه ... ماندني نخواهد بود .
تاوان اين همه مهر جز بي مهري نخواهد بود به تجربه ثابت شده پس محبت لاي ترمه پنهان مي ماند . چرا كه اتهام وارد است .
۱ نظر:
چی می گی تو دخمل خلم کردی البته اگه از قبل نبودم
soori
ارسال یک نظر