پنجشنبه، خرداد ۴

خیابان

خانه کدام سمت است نشانه دهید گم می شوم میان هیاهوی چشم های تو در ندیدن هایت , هـــــــــــــــای هنوز میان دست های از یاد رفته ی دیگری گیر کرده ای ؟  خاطرات گذشته سخت تر از قلاب کنده می شوند و من از پلک های تو سقوط کرده ام . صد بار گفته ام شل گره بزن این رشته های دوستی را تا راحت از جایش خلاص شوند و تو صد بار مرور نکنی و از نو جریمه بنویسی بابت همه ی مهر هایی که دادی و در ازایش خودخواهی تحویل گرفتی چقدر دلم می خواست گوشی باجه  تلفن شماره ات را می گرفت و من از میان سوراخ هایش تیر خلاص می زدم به آن دو چشم هایی که هیچ وقت خیره نشد تا درون هر آنچه روبرویش ایستاده را ببیند در ازایش میان هر آنچه حضور نداشت شنا می کرد و زیر و رو می شد .  دیوانه بازی ام پرواز می کند وقتی تمام ماشین های گیج خیابان پلی می شوند برای پریدن های شادمانه ام و گستاخی چشم هایی که می خواهد در آغوش کشیده شود با تمام تمنا و از یاد می برد هر آنچه جز حضور خیابان را

هیچ نظری موجود نیست: