جمعه، آبان ۲۳

والس درد

درد در من والس می رود, می چرخد . امان بده , پلک هایم بیش از 32 ساعت است روی هم گرم نشده
یکجا بند شو , نیست , خودم را که پیدا می کنم آرواره هایم تیر می کشند , ذهنم از قاب بیرون می رود
سرفه های خشک آن سال گلویم را تیغ می کشد , دنبالت که نذاشته اند یواش تر این نبض لعنتی را بزن
این همه بلوا را شیرنسکافه عصر به پا کرده یا خودمختاری سلسله اعصاب از مغز؟؟ نمی دانم

هیچ نظری موجود نیست: