یکشنبه، دی ۲۶

شروع دوباره

دوست دارم دستم همين طوري روي كاغذ با خودنويس معاشقه كنه، يا نه در كمترين حالتش روي صفحه ماشين تحرير نداشته ام بلغزه و كلمه ها ازش بجه بيرون، اما خب فعلا بايد به همين اسمارت فون قناعت كنم .
خيلي وقت اينجا ننوشتم. از ديروز داشتم گرد و خاكش ومي گرفتم حالا نه اينكه بشينم از ته رفت و روبش كنم ها نه ؛ فقط در حد اينكه خاكش و بگيرم و يه صفايي بهش بدم بود . هرازگاهي ميامدم اينجا بين خط ها پرسه مي زدم و خاطراتم را مرور مي كردم اما خب دست و دلم نمي رفت اينجا بنويسم ، بعد كه آقاي ميم بي اينكه باهام هماهنگ كنه وبلاگ گروهي را خيلي شيك هوا كرد دلم خواست باز اينجا بنويسم اما خب فيلتر و يك سري تنبلي هاي ديگه و اتفاقات باعث شدن كه بي خيال بشم  .
ديروز كه داشتم گردگيري مي كردم يه سر به وبلاگ هايي كه دوسشون داشتم زدم و ديدم كه اوناهم مدت هاست ديگه نيستن ، انگار همه رفتن محله هاي جديدتر، اما خب هرجايي ويژگي هاي خودش را داره . اينجا خوبيش اينه كه روزها و سالها رو پرده برات به نمايش در ميان و خيلي چيزها را مرور مي كني .
نمي دونم تا كي اما مي نويسم چطوريش را نمي دونم اما خب مي نويسم .






هیچ نظری موجود نیست: