دوشنبه، فروردین ۱۰

ازدحام

نبودن ها را که نمی شود انکار کرد ، اما چگونگی اش را خوب می شود خوش تراشید و گاهی اصلن نتراشید ، می شود سفر کرد به روزهای گذشته می شود آدم ها را از گذشته با خودت تا اکنون همراه کرد ، می شود خاطرات خوب را هی برق انداخت و رنج ها را نه انگار که بوده اند به روی زندگی نیاورد و دایم میان روزهایی که نیستند پرسه زد ...
مُهمَل است ؛ صداها یخ می زنند آنجا که گلوله گلویت را پاره می کند آنجا که دست هایت زمین را چنگ می زند و نگاهت تا ابد میان ذهن ، عکس دست نخورده ای باقی می ماند ، آنجا که جنگ فقط صدایی می شود که در خون تلاش می کند آوایی بسازد . توهم است ؛ زخم ها هر چقدر هم کهنه باز می توانند آپارات گذشته را روشن کنند و تو ببینی که  می شود انتخاب کرد  ، چگونگی مرگ را چرایی بودن را ...

هیچ نظری موجود نیست: