شنبه، تیر ۱۰

چقدر نخواستی

چقدر زود همه چیز تغییر کرد و من کس دیگری شدم . چقدر زود پشت آن زمستان تلخ تابستان شد .چقدر حتی نخواستی زنانگی ام را بشناسی , نخواستی حتی تا انتهای نمایش بمانی پشت ورق جای آس خواج , جوکر نشسته بود . و من گمان برده بودم , نمانده می روی , من آن زنم همان زنی که میان قاب تصویرت نخواهد ماند

۱ نظر:

چه فرقی می کند وقتی کسی چشم انتظارت نیست. گفت...

ترک می کنم
ترک می کنی
ترک می شوی

من او را
تو مرا
و او تو را